چرا داد زدن بر سر کودکان نتیجه معکوس دارد و به جای آن چه باید انجام داد؟

- فریاد زدن بر سر کودکان میتواند پاسخ «جنگ یا گریز» را فعال کند، که باعث میشود بازدهی در فرایند یادگیری کاهش یابد و احساس اضطراب و گسست عاطفی افزایش پیدا کند.
- فریاد زدن مداوم به رابطه والد-فرزند آسیب میزند و میتواند منجر به پیامدهای منفی بلندمدت مانند مشکلات رفتاری و ضعف در تنظیم احساسات شود.
- مدیریت خشم بدون فریاد زدن با تمرین امکانپذیر است: احساسات خود را بشناسید، آرام صحبت کنید و پیوند خود با فرزندتان را تقویت کنید تا از فورانهای عاطفی جلوگیری شود.
اگرچه اکثر والدین در مقاطعی صدای خود را بر سر فرزندان بلند کردهاند، اما این موضوعی نیست که مایه افتخار والدین باشد. پس چرا این کار را انجام میدهیم؟
درک دلایلی که باعث میشود فریاد بزنیم و تأثیری که این رفتار بر کودکان ما دارد میتواند بسیار روشنگر باشد، به ویژه زمانی که فرزندتان تا آستانه صبرتان پیش میرود. در ادامه به آنچه در هنگام فریاد زدن اتفاق میافتد، چرایی بازگشت پذیری منفی آن و جایگزینهای مؤثر پرداخته می شود.
دلایلی که نشان میدهند فریاد زدن بر سر کودکان مؤثر نیست.
فریاد زدن اغلب به صورت واکنشی غریزی در زمانی که خشم یا ناامیدی بر ما غلبه میکند رخ میدهد. با این حال، پیامدهای بلندمدت بلند کردن صدا، پیچیده تر از آن چیزی است که به ظاهر به نظر میرسد و اثرات ناخواستهای دارد. در زیر چند دلیل آورده شده که چرا فریاد زدن در بلندمدت کارساز نیست:
۱- فریاد زدن بر یادگیری تأثیر منفی میگذارد.
فریاد زدن به نوعی آزادسازی خشم است اما این شیوه مؤثری برای تغییر رفتار نیست، وقتی کودک احساس ترس میکند، وارد حالت «جنگ یا گریز» میشود و مراکز یادگیری مغز او غیرفعال میگردد.
پاسخ «جنگ یا گریز» واکنشی فیزیولوژیک است که توسط موقعیتهایی که مغز آنها را تهدید میبیند مانند فریاد زدن فعال میشود. این بدان معناست که وقتی شما فریاد میزنید، کودک قادر به پردازش درس یا پیام تربیتی نیست زیرا مغز او آن را بهعنوان خطر تفسیر میکند. در مقابل، ارتباط مسالمتآمیز و آرام باعث میشود کودک احساس امنیت کند و پذیرای درسی شود که میخواهیم به او منتقل کنیم.
۲- فریاد زدن باعث میشود کودک احساس بیارزشی کند.
رشته ای که همه انسانها را به هم پیوند میدهد، تمایل به احساس ارزشمند بودن است، برای بسیاری از ما، احساس ارزشمندی از سوی دیگران معیاری است برای سنجش خودباوریمان. وقتی مورد فریاد قرار میگیریم، اغلب احساس ناتوانی میکنیم و تواناییهای خود را زیر سؤال میبریم. در واقع فریاد زدن یکی از سریعترین روشها برای این است که به کسی احساس بیارزشی بدهید.
وقتی عصبانی میشویم و شروع به فریاد زدن میکنیم، خودمان را مانند یک چکش و همه اطرافیان را مانند میخ میبینیم. در این حالت، کودکانمان بهجای اینکه کسانی باشند که برایمان اهمیت دارند، به نظر دشمن میآیند. کودکان ما هرگز نباید احساس کنند دشمن ما هستند.
۳- فریاد زدن میتواند اضطراب را تشدید کند.
کودکانی که بهطور مکرر مورد فریاد قرار میگیرند، در معرض اضطراب و سطوح بالاتری از افسردگی هستند. کودکان اغلب اضطراب والدینشان را جذب میکنند، و نحوه واکنش والد به اشتباهات کودک میتواند یا آنها را آرام کند یا نگرانیشان را تشدید نماید.
علاوه بر این، منفیگرایی سوختی است که اضطراب و افسردگی برای ادامه وجود خود به آن نیاز دارند. فریاد زدن انفجاری از منفیگرایی ایجاد میکند که مدتها باقی میماند.
۴- فریاد زدن با ایجاد فاصله مانع پیوند عاطفی میشود.
فریاد زدن ارتباط شما با فرزندتان را میشکند و حساب بانکی رابطه تان را به صورت منفی قرار میدهد. ایجاد همدلی زمانی دشوار است که بین شما و فرزندتان فریاد و تندخویی وجود داشته باشد.
فریاد زدن میتواند جدایی ایجاد کند و باعث شود کودک احساس کند شما در تیم او نیستید. پس از اینکه بر سر کودکان فریاد زده می شود، کودکان اغلب مقاومت، حالت دفاعی و انقطاع عاطفی نسبت به والدینشان نشان میدهند.
۵- فریاد زدن تأثیرات منفی بلندمدت دارد.
مطالعات متعددی نشان دادهاند که فریاد زدن به کودکان آسیب میزند. یک مطالعه، فریاد زدن را بهعنوان شکلی از «انضباط سختگیرانه» دستهبندی کرده و نتیجه گرفته کودکانی که آن را تجربه میکنند در معرض خطر بیشتری از پیامدهای منفی مانند عملکرد تحصیلی ضعیف، مشکلات رفتاری و رفتارهای خلاف قانون قرار دارند.
مطالعه دیگری نشان داد سوءاستفاده کلامی مکرر، از جمله فریاد زدن، میتواند حتی نحوه رشد مغز کودک را تغییر دهد.
البته لازم است اشاره شود که یک مورد تک دفعهای فریاد زدن احتمالاً بهصورت دائمی به کودک آسیب نمیزند. این مطالعات بر الگوهای بلندمدت فریاد زدن و رفتارهای سوءاستفادهآمیز دیگر تمرکز دارند.
۶- فریاد زدن، ارتباطی موثر نیست.
کودکان در صورتی که والدینشان به آنها نحوه تنظیم عواطف خود را نشان ندهند، در یادگیری مدیریت احساسات خود با مشکل مواجه میشوند. والدینی که مرتب در زمان ناراحتی فریاد میزنند ممکن است ناآگاهانه به فرزندان خود آموزش دهند که در موقعیتهای ناامیدکننده بیشازحد واکنش نشان دهند. به بیان دیگر، کسانی که فریاد میزنند، فرزندانی را پرورش میدهند که خودشان نیز فریاد میزنند. این اتفاق به این دلیل رخ میدهد که فریاد زدن نورونهای آینهای (mirror neurons) در کودکان را فعال میکند. بخشی از مغز که رفتار دیگران را تقلید میکند و باعث میشود آنها به صورت مشابه پاسخ دهند.
خشم، خشم میآورد. فریاد زدن بر سر فرزندان باعث میشود آنها نیز بخواهند بر سر ما فریاد بزنند.
اما نکته مثبت این است که نورونهای آینهای میتوانند به صورت معکوس نیز عمل کنند. یعنی اگر با کودکی با احترام رفتار شود او نیز سعی می کند این رفتار را تقلید کند.
چرا مردم فریاد میزنند؟
اگر فریاد زدن مؤثر نیست، پس چرا والدین این کار را انجام میدهند؟ مردم فریاد میزنند زیرا این واکنش پیشفرضشان درهنگام عصبانیت است. احساس خشم به خودی خود نادرست نیست. آنچه با آن خشم انجام میدهیم اهمیت دارد.
خشم احساسی رایج است که زمانی بروز میکند که امور طبق خواسته ما پیش نمیروند. ما عصبانی میشویم چون آرزو داریم فرزندمان کاری را متوقف کند یا کاری را شروع کند.
برای مثال: «آرزو دارم دخترم دیگر به خواهر کوچکترش ضربه نزند» یا «آرزو دارم پسرم درباره اینکه دیشب کجا بوده حقیقت را بگوید.» این موارد رفتارهایی هستند که والدین میخواهند تغییر کنند و ممکن است باعث فوران خشم شوند.
با این حال، برخی روشها برای تغییر رفتار مؤثرتر از دیگر رفتار ها هستند. والدینی که تشخیص میدهند فریاد زدن بازدارنده است، احتمال بیشتری دارد که به دنبال راهکارهای بهتری باشند.
بهجای فریاد زدن، با خشم خود چه باید کرد؟
اولین گام در مدیریت خشم بدون فریاد زدن، شناخت آن است. حتی اگر خواستید میتوانید آن را با صدای بلند اعلام کنید. شاید در ابتدا مضحک به نظر برسد، اما شناخت و نامگذاری خشم، گامی قدرتمند است که مستقیماً در لحظه ساختار مغز را تغییر میدهد.
لحظهای که خشم خود را میشناسید، قشر جلوی پیشانی فعال میشود و مانع از بههم ریختگی احساسی میگردد. هدف این است که مغز را از حالت احساسی به حالت تفکری منتقل کنیم.
وقتی عصبانی هستید چه باید بکنید؟
در اینجا توصیههای مبتنی بر نظر کارشناسان برای کنترل خشم آمده است:
- نفسهای عمیق بکشید
- بهصورت معکوس شمارش کنید
- در جا بدوید
- دستان خود را تکان دهید
- تا آرام شدن، کمتر صحبت کنید
- وضعیت را بازچارچوببندی کنید (مثلاً بگویید «فرزندم در شرایط سختی است» به جای اینکه بگویید «فرزندم دارد اذیتم میکند»)
- دستان تان را زیر آب روان قرار دهید
- یک لبخند یا خنده مصنوعی بزنید تا به مغز پیام دهد که وضعیت اضطراری نیست
پس از اینکه آرام شدید، می توانید بهجای اینکه وضعیت را بدتر نمایید آن را به گونهای خنثی کنید. مدیریت کردن فریاد نزدن نیاز به تلاش دارد و برای بسیاری از ما زمان و تمرین لازم است. اگر متوجه شدید که فریاد زدهاید، لحظهای توقف کنید و عذرخواهی نمایید. اشتباه خود را بپذیرید و دوباره تلاش کنید. هر چه بیشتر چرخه فریاد زدن را قطع کنید، انجام ندادن آن آسانتر خواهد شد.
زمانی که ارتباط قوی تری با فرزندتان دارید، جلوگیری از فریاد زدن بسیار آسان تر است. کار روی پیوند عاطفی خارج از موقعیتهای استرس زا نقطه شروع خوبی است.
اگر همچنان در مدیریت احساسات خود دشواری دارید، بررسی گرفتن کمک حرفهای از یک مشاور توصیه میشود. ممکن است نگرانیهای زمینهای در پس این دشواریها قرار داشته باشند و روان درمانی میتواند به شناسایی محرکها و الگوها کمک کند، به ویژه اگر در محیطی بزرگ شده اید که فریاد زدن مرسوم بوده است.